به گزارش شهرآرانیوز؛ حسین آتش پرور، نویسندهای است که در تمام این سال ها، همان قدر سودای آثار خودش را داشته که دغدغه کشف و حمایت از دیگران را. از نخستین داستانش «اندوه» تا آخرین مجموعه اش «زوزن»، آتش پرور نویسندهای ا ست که زبانی تازه را برای دیدن و زیستنِ جهان جستوجو کرده است.
مجموعه «زوزن/ نوآوران داستان امروز» با انتخاب و بازخوانی او به تازگی از سوی نشر «عینک» راهی بازار کتاب شده است. مجموعهای از داستانهایی که آتش پرور آنها را با دقت و وسواس و از سر عشق به نوآوری برگزیده است. این نویسنده خراسانی در گفتوگو با «اعتماد» از ضرورت حمایت از نویسندگان جوان، از مفهوم نوآوری در داستان امروز، از تغییر زبان و زیست ادبی نسل تازه و از تجربه شخصی اش در عبور از کلیشهها سخن گفته است. آنچه در ادامه میآید بخشی از این گفتوگو است.
داستانهای این کتاب بدون آنکه نویسنده در جریان باشد، انتخاب شده و پس از بررسی آن را به نویسنده نشان دادهام. این، آن لحظه باشکوه برای من است. به اعتقاد من «زوزن» تجربهای است با یک بار آموزشی برای نسل جدید و هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، میتواند فضای به هم ریخته ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان نویسی کمک کند.
من از یک تجربه در داستان نویسی به اینجا رسیدم: وقتی داستان «اندوه» را که سال ۱۳۶۶ نوشته بودم در جمع سه نفری داستان نویسمان خواندم، دوستانم تأکید داشتند که این داستان نیست، چون از کلیشهها عبور کرده بودم. قضاوت آنها با توجه به معیارهای مرسوم بود. با تشویق و تأییدهای حسن عالیزاده و محمد مختاری آن داستان باعث ایجاد مجموعه داستان «دریچه تازه» شد که در سال ۶۷ داستانهایی از محمود دولت آبادی، اصغر الهی و دیگر دوستان به کوشش محمود سروقد منتشر شد.
یعنی اگر کشف، حمایت و تأیید عالیزاده، مختاری و بعد گلشیری نبود، عطای داستان را به لقایش بخشیده بودم. در سال ۶۹ با همان داستان «اندوه» و «آواز باران» به عنوان یکی از داستان نویسان نسل سوم معرفی شدم. به این ترتیب کشف و حمایت، یکی از مهمترین درسهای زندگی برایم شد.
اصل کشف است. اینکه آنتولوژی را چه کسی در چه سطح، با چه پشتوانه و هدفی و چگونه انتخاب میکند، مطرح است. دیده شدن از آن هم مهمتر است. چرا «بازآفرینی واقعیت» و «هشت داستان» و... در ذهنها جا خوش کردهاند، اما انبوه آنتولوژیهای امروزی هنوز منتشر نشده، فراموش میشوند؟ نویسنده همیشه باید حتی از خودش عبور کند. نوآوری یعنی عبور از کلیشه ها.
ذهن ما در همه چیز دچار یک اینرسی سکون و گذشته گرایی است. نویسنده اگر هر روز به دنیا نیاید، مرده است. یک نویسنده ممکن است در نوآوری خودش هم دچار تکرار و کلیشه شود. به طور کلی کمتر سرشناسی برای یک نویسنده جوان، ناشناخته و کمتر شناخته شده مینویسد. اعتقاد من این است که باید اجازه بدهیم در جوانی این لذت به آنها داده شود؛ مشروط به اینکه دچار غرور کاذب نشوند.
زوزن، خاص و چند وجهی است. اولین برخورد با آن از نظر آوایی تک واژهای آن است. دوم اینکه فراموش نکنیم سرعت به انسان امروز اضافه شده و ما به طرف زیست مینیمال و خلاصه میرویم. اسمها و نوشتههای یک کیلومتری نه تنها کمتر در ذهن میماند که امروزی نیست، مگر در موارد خاص. مورد دیگر از منظر ادبیات و تاریخ است، درباره شهرهای گمشده که کمتر به آن توجه شده.
از شکوه توس تنها فردوسی باقی مانده و گندی شاپور که روزگاری سرزمین علم و دانش بوده تنها آرامگاه یعقوب لیث همین طور انوری ابیوردی و.... از شکوه و عظمت زوزن که بونصر مشکان و بوسهل زوزنی و بزرگان دیگری از آنجا برخاسته یا میزیستهاند، امروز روستایی خسته و تنها مانده، تنها طاقهای مسجد ملک زوزن باقی است. از این بابت احترامی است به ادبیات و تاریخ که ما را به ریشههای گذشته، به تاریخ و بیهقی میبرد. از طرفی اشاره شما به فراموشی استعدادهای جدید در داستان نویسی امروز نیز میتواند درست باشد.
این ویژگیها برایند تجربهها و زیست این نسل با توجه به تنوع شرایط داخلی و خارجی است که انسان امروز را در شاهراه جهانی از تجربههای مدرن وارد دوران پسامدرن میکند و از دیده شدن او به صورت گروههای اجتماعی در داستان (شخصیت) به طرف فردیت میبرد.
البته با توجه به تجربه نسلهای گذشته، اوضاع تاریخی- فکری و اعتقادی، بومی، اقلیمی و جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داخلی، منطقهای و عبور از مرزهای مخدوش شده واقعی است. هر چند جریانهای فکری سازمان یافته را هم نمیتوان نادیده گرفت، اما کمتر میتواند در این فرایند مؤثر باشد. بیشتر تحت تأثیر اوضاع و شرایط زیست جهانی و برداشته شدن و مخدوش شدن مرزها و عبور از دوران مدرن به پسامدرن میتواند باشد.
هر چند داستان نویسی امروز ما شلوغ و به هم ریخته است، اما متنوع و رنگی است و در حال گذار و تجربههای تازه هستیم. زوزن، بخشی از پازل داستان نویسی در حال گذار امروز و تجربههای فردی من است، نه تمام آن. قطعا داستان نویسان خوب و خلاق دیگری هستند که در این کتاب نیامدهاند یا باید توسط دیگران کشف شوند.